استراتژی سازگاری به فرایندی اطلاق می شود که در طی آن افراد تلاش می کنند تا نیازهای استرس زای خود را اداره نمایند.اولین طبقه بندی سازگاری توسط Lazarus و Folkman تعیین و به دو نوع استراتژی سازگاری مشکل محور و سازگاری احساس محور تقسیم گردید.
1. استراتژی سازگاری مشکل محور،آن دسته از رفتارها و شناخت هایی را درگیر می کند که مشکلات ناشی از دیسترس را اداره می کند.
2. استراتژی سازگاری احساس محور، شامل تنظیم احساس و استرس مرتبط با عوامل استرس زا می باشد. به تازگی نوع دیگری از استراتژی سازگاری به طبقه بندی اضافه شده است و آن اجتناب از سازگاری می باشد.
3. استراتژی سازگاری اجتنابی، به دنبال شکلی از فرار از شرایط استرس زا و ناخوشایند است.
بطور معمول استراتژی های سازگاری وظیفه محور/فعال به نتایج مثبت بیماری مرتبط می شود و در مقابل، استراتژی های سازگاری احساسی/اجتناب در ارتباط با پیامدهای منفی هستند.
به کارگیری استراتژی های سازگاری، یکی از مهم ترین عواملی است که بر کنترل دیابت و سلامت کلی افراد تاثیر گذار است.استفاده از این استراتژی ها به منظور درک فرایند بیماری در افراد دیابتی حائز اهمیت می باشد.استراتژی سازگاری نقش مهمی در پیامد فیزیکی و روانی در زندگی افراد دیابتی به عهده دارد و عامل مهمی در پیش گویی کنندگی پیامدهای مرتبط با سلامت می باشد.
گروه های حمایتی بخش مهمی از فرایند ارتقای توانایی فرد در سازگاری با استرس محسوب می شود.حمایت اجتماعی به عنوان یک دیدگاه روانی به شبکه اجتماعی و منابع مادی در راستای توانایی فرد در سازگاری با دیابت تعریف می گردد.اندازه گیری حمایت اجتماعی از طریق ارزیابی منابع در دسترس، توسط دیگران انجام می شود و از منابع متعددی نظیر همسر،خانواده،دوستان،همسایگان،همکاران و مسئولان دریافت می گردد.
منبع:
فرشته مجلسی و همکاران: بررسی موانع حمایتی و سازگاری زندگی با دیابت و عوامل موثر بر آن ها در بیماران دیابتی نوع 2مراجعه کننده به بیمارستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران،مجله تحقیقات نظام سلامت/سال هشتم/شمارهششم/بهمن و اسفند 1391